زندگی دوباره من

من دزیره هستم ، زندگی کاری و تحصیلی خوبی دارم اما یک زندگی مشترک نه چندان موفق رو پشت سر گذاشتم و در مرحله جدیدی از زندگیم هستم

زندگی دوباره من

روزنوشت- 52

آخرین خبر :

دیروز رفتم سونو و خانوم خانوما چرخیده بودن و سفالیک شدن و آماده شدن برای دیدن دنیا... (امیدوارم همیشه زیبائیهای دنیا رو ببینه عزیزکم ...)

اما حالا هنوز 4 هفته وقت داره که حسابی با مامانش و دنیای درون مامانش باشه

خوشحالم که اون ورزشا و تلاشهام نتیجه داد ، البته هنوز اوکی قطعی رو برای طبیعی بدنیا آوردنش دکترم نداده ...

یه سری آزمایشم دارم که باید هفته دیگه انجام بدم ، وای خسته شدم از بس آزمایش خون دادم

دزیره سه‌شنبه 19 خرداد 1394 ساعت 13:08

نظرات 6 + ارسال نظر

شیرین جمعه 29 خرداد 1394 ساعت 11:16 http://rozegar-khosh.blogsky.com

فکر کنم دیگه رفتی نی نی رو بدنیا بیاری . انشاالله که سلامت باشی

نه عزیزم حالا مووونده ...

خانم توت فرنگی سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 15:21 http://pasazvesal.blogsky.com

ببخشید گلم فکر می کنم بار اولی که خوندمت به اسمت توجه نکرده بودم!
دزبره به چشمم غریبه بود
انقد ماشالا مامان نی نی دار هست این روزا که خوندمشون قالبشونم همین بوده اصن قاطی کردم
در هر صورت بازم خوشحالم واسه دخترک و دعا می کنم سلامت بیاد بغلت

اشکال نداره عزیزم پیش میاد
قربون دعات عزیزم

اف سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 13:43

لاهی فداش بشم که انقدر با شعوره

من که مطمئنم 12 تیره

هنوز روز رو نگفته دکتر؟

قربون تو عزیزم
کاش همون 12 تیر باشه
دکتر گفته 10 تا 17 تیر....

شیرین یکشنبه 24 خرداد 1394 ساعت 20:51 http://www.rozegar-khosh.blogsky.com

خدا سلامتش کنه . راستی کدوم بیمارستان رفتی؟ من هم قصد دارم دیگه تا مهر دست از تنبلی بکشم . اما خب باید یه سری آزمایش برم و خیالم از تیروییدم جمع بشه .
یه خواهشی می تونم بکنم . موقع زایمان اگه یادت بود نه تنها برای من برای تمامی کسانی که آرزوی داشتن فرزند سالم و صالح و اهل خدا و دین هستند دعا کن تا به زودی اونا هم طمع شیرین مادر شدن رو بچشند .

عزیزم من بیمارستان صارم میرم
انشالله که به وقتش به آرزوی قلبیت برسی
با خودم قول دادم که حتما این دعا رو بکنم برای شما هم چشم....