روزنوشت-33

خوب مثل اینکه خدا بخواد بالاخره ما تصمیم گرفتیم مهمونیمون رو روز عید غدیر برگزار کنیم واسه همینم به شدت الان درگیرم و هی دور خودم میچرخم و میبینم هنوز یه عالمه کار دارم....

اما دوستای وبلاگی گلم بدینوسیله از همتون دعوت میکنم اگه دوست داشتید میتونید پیغام بذارید من آدرس بدم تشریف بیارید و خوشحالم کنید

و ازتون میخام برام دعا کنید و مثل همیشه با دلگرمی هاتون یه عالمه امید به روحیه پریشون این روزام بدید