روزنوشت-44

دلم نمیخاد از چند روز گذشته بگم که چقدر سختی کشیدم و چه چیزایی رو تحمل کردم اما چون روز نوشته و میخام که ثبت بشه خلاصه وار میگم 


 

چند وقت پیش که رفتم دکتر برای ویزیت ماهانه گفته اون دفعه نتایج غربالگری رو با دقت ندیدم بده ببینم که گفت یه اکوژن فوکوس تو قلب جنین دیده میشه و باید بری اکو قلب جنین حالا تصور کنید من اون لحظه چی کشیدم و تا فرداش که رفتم برای اکو چه استرسی رو متحمل شدم

خلاصه فرداش رفتم اکو و دکتری که اکو میکرد گفت من فعلا چیز غیر عادی نمیبینم و همه چیز نرمال هست بعد یه 3 صفحه ریپورت داد که همه انگلیسی و پر از اصطلاحات پزشکی ( اگه بگم نشستم خط به خط اونو ترجمه کردم باورتون میشه ؟؟؟؟)

2 روز بعدش ریپورت رو بردم برای دکتر متخصص خودم اما ایشون فرمودن از این ریپورت چیزی نمیفهمن و باید یه دکتر قلب اطفال اینو ببینه حالا 2 روز مونده به عید من از کجا متخصص پیدا کنم !!!

خیلی اتفاقی اون دکتری که اکو رو انجام داده بود دوباره دیدم (رفتم رسیدمو بگیرم برای بیمه تکمیلی ) و اون گفت دختر وقتی میگم همه چیز نرماله چرا میخای هی این دکتر اون دکتر کنی ؟؟؟ برو توکلت به خدا باشه ...

خلاصه حالا من فعلا بیخیال شدم و همه چیز رو سپردم به خدا ، یعنی از روز اول من دخترم رو سپردم به خدا و مطمئنم خدا بهترین پشت و پناه برای دخترم خواهد بود....