چند روز پیش جواب آزمایشارو گرفتم
4 شنبه رفتم دکتر همه چیز خوب بود خدارو شکر فقط دکتر تشخیص داد که یه کم عفونت اد.را.ری دارم که بهم دارو داد (سفالکسین)... علیرغم اینکه از اول بارداری هیچ نوع دارویی مصرف نکرده بودم اما این دفعه دیگه مجبور شدم .... ( دختر گلم منو ببخش اما مجبورررررم ) وقتی رفتم دکتر ،ماما میخواست صدای قلبشو با سونوکت بشنوه که گفتم اگه میشه با دستگاه سونو ببین تا من نی نی م رو ببینم آخه دلم برای دیدنش تنگ شده اونم گفت باشه اما باز تا دستگاه رو گذاشت خانوم پشتشو کرد به ما و اصلا هم برنگشت که برنگشت ،دخمرم خیلییییی با حیاست حالا دکترم برام یه سونو کامل نوشته که امیدوارم اونروز دیگه این بازی رو در نیاره و بذاره ببینمش... البته دیشب خوابشو دیدم خیلی ناااااز بود ،داشت گریه میکرد که تا من شیرش دادم آروم شد... اما اصلا نفهمیدم شبیه کی بوووود ؟؟؟؟ بهرحال اونش مهم نیست من فقط سلامتیش رو از خدا میخام ،همین ... وسایلش هم تقریبا کامل شده امروزم زنگ زدن که تخت و کمدش که سفارش داده بودیم آمادست اما من گفتم که 4 شنبه میام برای تحویلش آخه مامان اینا میخان جمعه و شنبه که تعطیله بیان که اتاق خانومی رو بچینیم البته باید اتاق مطالعه مونو تبدیل کنیم به اتاق برای ایشون و میز و مبل اون اتاق منتقل بشن به انباری فعلا ... میدونم خیلی کار دارم اما انقدر سنگین شدم که سرکارم بزور میام ... البته فکر نکنید وظیف کدبانوگریم رو فراموش کردما نخیر شکر خدا اونا رو هم هنوز میتونم به خوبی از عهدشون بربیام ( الان این یعنی خود شیفتگی اونوقت ؟؟؟)... |