آخرین خبر :
دیروز رفتم سونو و خانوم خانوما چرخیده بودن و سفالیک شدن و آماده شدن برای دیدن دنیا... (امیدوارم همیشه زیبائیهای دنیا رو ببینه عزیزکم ...)
اما حالا هنوز 4 هفته وقت داره که حسابی با مامانش و دنیای درون مامانش باشه
خوشحالم که اون ورزشا و تلاشهام نتیجه داد ، البته هنوز اوکی قطعی رو برای طبیعی بدنیا آوردنش دکترم نداده ...
یه سری آزمایشم دارم که باید هفته دیگه انجام بدم ، وای خسته شدم از بس آزمایش خون دادم
فکر کنم دیگه رفتی نی نی رو بدنیا بیاری . انشاالله که سلامت باشی
نه عزیزم حالا مووونده ...
ببخشید گلم فکر می کنم بار اولی که خوندمت به اسمت توجه نکرده بودم!
دزبره به چشمم غریبه بود
انقد ماشالا مامان نی نی دار هست این روزا که خوندمشون قالبشونم همین بوده اصن قاطی کردم
در هر صورت بازم خوشحالم واسه دخترک و دعا می کنم سلامت بیاد بغلت
اشکال نداره عزیزم پیش میاد
قربون دعات عزیزم
لاهی فداش بشم که انقدر با شعوره
من که مطمئنم 12 تیره
هنوز روز رو نگفته دکتر؟
قربون تو عزیزم
کاش همون 12 تیر باشه
دکتر گفته 10 تا 17 تیر....
خدا سلامتش کنه . راستی کدوم بیمارستان رفتی؟ من هم قصد دارم دیگه تا مهر دست از تنبلی بکشم . اما خب باید یه سری آزمایش برم و خیالم از تیروییدم جمع بشه .
یه خواهشی می تونم بکنم . موقع زایمان اگه یادت بود نه تنها برای من برای تمامی کسانی که آرزوی داشتن فرزند سالم و صالح و اهل خدا و دین هستند دعا کن تا به زودی اونا هم طمع شیرین مادر شدن رو بچشند .
عزیزم من بیمارستان صارم میرم
انشالله که به وقتش به آرزوی قلبیت برسی
با خودم قول دادم که حتما این دعا رو بکنم برای شما هم چشم....
عزیزم... بارداری شما پس
یک ماه دیگه مامان میشی... ایشالا به سلامتی فارق شی
عزیزم ممنون اما قبلا که برام کامنت گذاشته بودی و میدونستی که باردارم....
سلاااااااااااااام عزیزم. خوبی؟
نوشتی آخرین خبر، گفتم حتما رفتی که بزایی!!!!!!!! ایشالا به سلامتی بارت رو زمین بذاری.
سلام عزیزم ، ممنون ، نه حالا مووووونده ....