این چند روز ، خیلی عادی گذشته ...
شنبه که مهمونی ولیمه داییم بود که از مکه اومدن که خدا میدونه چقدر خسته کننده بود...
یک شنبه که واقعا تکرار روزمرگی ها ، که خدا رو شکر شب یه والیبال دیدیم و از بردن ایران بسی احساس شعف کردیم....
دوشنبه که روزه گرفتم و تازه باشگاه هم رفتم و به معنای واقعی ، طعم هلاک شدن رو فهمیدم چیه ... شب هم که دکتر اومد و بازم باهم حرفیدیم و حرفیدیم ، جالبه انگار تو این یک سال گذشته ما قضیه رو جدی نگرفته بودیم و حرفامون تازگی ها خیلی خیلی جدی و رو مسائل خیلی مهمیه ....
سلام عزیزم...انشالله که حالتون بهتر باشه و بهتر بشه...و حق یه زندگی خوب و یا بهتره بگم بهترین زندگی رو در ادامه راه زندگی دوبارتون دارید
و خوشحالم که زن فوق العاده ای مثل شما شده الگوی بنده و سعی میکنم تقریبا هر چند روز یه بار بهتون سر بزنم تا ازتون درسهای ادامه دادن راه رو یاد بگیرم.
اخه من هم تقریبا زندگی مثل شما داشتم و دارم اما من اول راهم و بین زندگی گذشته و زندگی دوباه ام هستم...و زندگی من به سختی شما نبوده. و خلی کوتاه بود اما پر تجربه
همین که شما رو می بینم که چقد عالی دارید دوباره شروع میکنید خوشحالم میکنه و من رو امیدوار به ادامه دادن
اینو بدونید که یکی مثل من به زن فوق العادی مثل شما فتخار میکنه و دوستتون داره
همیشه سربلند باشید
واقعا خودم رو لایق اینهمه ستایش شما نمیدونم
ممنونم از اینهمه لطف و محبتتون
امیدوارم شما هم پیروز و کامیاب باشید